top of page

از منازعه تا همکاری: آینده سیاست آبی ایران در خاورمیانه

روزبه اسکندری - پژوهش‌گر محیط‌زیست و کارشناس سازه‌های هیدرولیکی

 

در دنیایی که منابع آبی روزبه‌روز کمیاب‌تر می‌شوند، دیپلماسی آب به یکی از کلیدی‌ترین ابزارهای روابطبین‌الملل تبدیل شده است. ایران، با موقعیت استراتژیک خود در خاورمیانه و اشتراک منابع آبی با هفت کشورهمسایه، با چالش‌های جدی در مدیریت این منابع مواجه است. این چالش‌ها می‌توانند به تنش‌های منطقه‌ایمنجر شوند یا به فرصتی برای همکاری پایدار تبدیل گردند. برای دستیابی به این هدف، ایران نیازمند بازتعریفسیاست آبی خود با رویکردی فعال، هوشمند و مبتنی بر توسعه پایدار است.

 

دیپلماسی آب: ابزاری برای همکاری و اهرمی برای قدرت نرم

دیپلماسی آب، مفهومی فراتر از صرفاً مذاکره بر سر حقابه‌ها یا مدیریت سازه‌های هیدرولیکی است؛ اینرویکرد، در حقیقت نوعی استراتژی چندوجهی است که حوزه‌های دیپلماسی، امنیت، محیط‌زیست، توسعه پایدارو حقوق بین‌الملل را به هم پیوند می‌دهد. در دنیای امروز، که بحران آب به تهدیدی جهانی بدل شده، تواناییکشورها در مدیریت هوشمندانه روابط آبی فرامرزی به یکی از شاخص‌های مهم قدرت نرم و مشروعیت بین‌المللیتبدیل شده است. دیپلماسی آب می‌تواند با ایجاد سازوکارهای گفت‌وگو و اعتمادسازی میان کشورها، مسیرتنش‌های مرزی و اختلافات آبی را به سمت همکاری‌های پایدار و هم‌افزا تغییر دهد.

نمونه‌های موفقی از این رویکرد در سطح جهان وجود دارد. معاهده نیل میان کشورهای حوضه رودخانه نیل، هرچند با چالش‌هایی روبه‌روست، چارچوبی برای گفت‌وگو و همکاری در مدیریت منابع حیاتی این رود ایجاد کردهاست. پیمان‌های مرتبط با رودخانه دانوب نیز با تأکید بر حفاظت از محیط‌زیست و بهره‌برداری منصفانه، نشانداده‌اند که همکاری چندجانبه می‌تواند منافع اقتصادی، سیاسی و زیست‌محیطی را هم‌زمان تامین کند. افزونبر این، مشارکت فعال کشورها در کنوانسیون‌های بین‌المللی همچون کنوانسیون رامسر یا کنوانسیون آبسازمان ملل، بستری قانونی و فنی برای مدیریت موثر منابع آبی مشترک فراهم می‌سازد و از بروز اختلافاتجلوگیری می‌کند.

از سوی دیگر، آب در بسیاری از کشورها به ابزاری برای اعمال قدرت نرم و نفوذ ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. برای نمونه، ترکیه با اجرای پروژه عظیم سدسازی گاپ (GAP)، جریان آب‌های فرامرزی دجله و فرات را درکنترل خود گرفته و از آن به عنوان اهرمی سیاسی در قبال عراق و سوریه استفاده می‌کند. در مقابل، اسرائیل باتکیه بر فناوری‌های پیشرفته در حوزه بازچرخانی و شیرین‌سازی آب، نه‌تنها توانسته امنیت آبی خود را تضمینکند، بلکه با صادرات دانش فنی و فناوری‌های نوین آبی به کشورهای دیگر، نفوذ ژئوپلیتیکی و جایگاه بین‌المللیخود را به شکل چشمگیری گسترش داده است.

 

چالش‌های آبی ایران در مرزهای مشترک

سیاست آبی ایران در حوزه فرامرزی تاکنون عمدتاً واکنشی و فاقد ابتکار بوده است. این ضعف، در کناربحران‌های محیط‌زیستی، اجتماعی و امنیتی، چالش‌های متعددی ایجاد کرده است:

رود هیرمند: این رود که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد، به تالاب هامون در سیستان‌و‌بلوچستان می‌ریزد. سدسازی‌های افغانستان، مانند سد کمال‌خان، جریان آب به ایران را کاهش داده است. توافق‌نامه ۱۳۵۱ کهسالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب را برای ایران تضمین می‌کند، عملاً اجرا نشده و پیگیری‌های دیپلماتیک مؤثرینیز صورت نگرفته است. این امر به تخریب اکوسیستم هامون و تشدید بحران‌های منطقه‌ای منجر شده است.

آبخوان‌های مرزی با پاکستان: برداشت بی‌رویه از آبخوان‌های مشترک در جنوب‌شرق ایران، سطح آب‌هایزیرزمینی را کاهش داده و فرونشست زمین را تشدید کرده است.

رود ارس: این رود که برای کشاورزی آذربایجان شرقی و اردبیل حیاتی است، به دلیل سدسازی‌های ترکیه(پروژه DAP) و آلودگی‌های صنعتی ارمنستان تحت فشار قرار دارد.

دجله و فرات: پروژه گاپ ترکیه جریان شاخه‌های مرتبط با ایران، مانند کرخه و سیروان، را کاهش داده و غربایران را تحت تاثیر قرار داده است. فقدان سازوکار منطقه‌ای برای مدیریت این منابع، آینده آن‌ها را نامشخصکرده است.

 

راهکارها: ضرورت بازتعریف سیاست آبی.

ایران با وجود پیشینه‌ای کهن در مدیریت سنتی آب — از قنات‌ها تا نظام‌های پیچیده تقسیم آب — نتوانسته اینتجربه تاریخی را به ابزاری مؤثر در دیپلماسی مدرن آب تبدیل کند. در حالی که بسیاری از کشورها توانسته‌اندبا تکیه بر ظرفیت‌های فنی، حقوقی و دیپلماتیک خود، از منابع آبی مشترک به عنوان بستری برای تعامل وهمکاری استفاده کنند، ایران همچنان از نقص در چارچوب‌های حقوقی، فقدان نهاد تخصصی برای دیپلماسیآبی، و نبود یک راهبرد جامع محیط‌زیستی و منطقه‌ای رنج می‌برد. این کاستی‌ها باعث شده‌اند ایران در بسیاریاز مذاکرات آبی بین‌المللی موضعی تدافعی داشته باشد و نتواند از پتانسیل خود در شکل‌دهی به رژیم‌هایهمکاری منطقه‌ای بهره گیرد.

برای تغییر این روند و ارتقای جایگاه کشور در عرصه مدیریت منابع آبی مشترک، ایران باید مجموعه‌ای ازاقدامات راهبردی را در دستور کار قرار دهد:

● تدوین سیاست آبی پویا و فعال که صرفاً به دفاع از حقابه محدود نباشد، بلکه بر توسعه همکاری‌هایمنطقه‌ای، ایجاد ائتلاف‌های محیط‌زیستی و تبادل دانش متمرکز شود.


● مشارکت مؤثر در نهادها و کنوانسیون‌های بین‌المللی مرتبط با آب، از جمله کنوانسیون آب سازمان ملل، کنوانسیون رامسر و سایر سازوکارهای چندجانبه که می‌توانند جایگاه ایران را در تعاملات جهانیتقویت کنند.


● بهره‌گیری از فناوری‌های نوین همچون بازچرخانی و تصفیه فاضلاب، مدیریت هوشمند منابع آبی، وبه‌کارگیری داده‌های ماهواره‌ای برای پایش منابع مشترک؛ این ابزارها می‌توانند پشتوانه‌ای علمی برایمذاکرات دیپلماتیک باشند.


● تقویت دیپلماسی محیط‌زیستی و منطقه‌ای از طریق گفت‌وگوهای مداوم با کشورهای همسایه، به‌ویژه درحوزه‌هایی که منافع مشترک آبی وجود دارد، به‌منظور ایجاد توافق‌های برد-برد و کاهش زمینه‌های تنش.

اجرای این راهبردها می‌تواند ایران را از یک بازیگر منفعل در حوزه منابع آبی فرامرزی، به کنشگری فعال، علمیو اثرگذار در عرصه مدیریت پایدار آب در منطقه تبدیل کند — رویکردی که نه‌تنها به نفع امنیت و محیط‌زیستداخلی است، بلکه می‌تواند مبنایی برای افزایش اعتماد و همگرایی منطقه‌ای در خاورمیانه نیز باشد.

 

سخن پایانی

در جهانی که آب به ابزاری ژئوپلیتیکی و حتی ابزاری برای اعمال قدرت نرم تبدیل شده است، ادامه رویکردهایواکنشی و مقطعی در سیاست آبی ایران می‌تواند پیامدهای سنگینی از نظر اقتصادی، محیط‌زیستی و امنیتیبه دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی، بازتعریف دیپلماسی آب با تکیه بر اصول توسعه پایدار، مدیریتهوشمند منابع، و بهره‌گیری از ظرفیت نهادهای بین‌المللی، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این تحول نه‌تنهامی‌تواند از بروز تنش‌های مرزی و منطقه‌ای جلوگیری کند، بلکه زمینه‌ساز شکل‌گیری شبکه‌ای از همکاری‌هایچندجانبه میان ایران و همسایگان در زمینه‌هایی چون حفاظت از اکوسیستم‌های مشترک، مدیریت بحران‌هایخشکسالی و تبادل فناوری‌های نوین آبی خواهد بود.

تبدیل آب از عامل منازعه به بستری برای تعامل و همگرایی منطقه‌ای، مستلزم آن است که ایران از موضع صرفاً دفاعی فاصله گرفته و با ابتکار عمل، برنامه‌ریزی بلندمدت و استفاده از ابزارهای نوین دیپلماسی محیط‌زیستی، نقشی فعال در تعیین قواعد بازی ایفا کند. چنین رویکردی می‌تواند نه‌تنها امنیت آبی کشور را تقویت کند، بلکهجایگاه ایران را به‌عنوان بازیگری اثرگذار در خاورمیانه تثبیت نماید.

 

 

Comments


bottom of page